مردم ستیزی در گیشه ستایی
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۰۰۴۳۳
اما مرحوم کاووسی هیچ برنامهای برای حفظ تماشاگر با فیلمهای خوب مفرح نداشت. او در شرایطی چنین پیشنهادی میدهد که فیلمفارسی سیطره دارد، ولی فیلمهای معروف به «کانونی» که توسط روشنفکران ساخته میشود نیز صرفا در تک سینماها، توجه اقلیتی از نخبگان را به خود معطوف میکند؛ لذا برای سینماروها، گزینه بهتر و جذابتری ساخته نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابراهیم گلستان هم پیش از این سخنی با این مضمون ابراز کردهبود که مشکل سینما ۵۰ درصد شعور تماشاگران است. همواره در استقبال از آثار ضعیف جیب خالی کن، مردم هستند که مورد حمله قرار میگیرند. تماشاگر برای سینما مانند اکسیژن در حیات آدمهاست.
سینما مخاطب نداشتهباشد، مرده است. اساسا همه تلاش ساختار سینما، اعم از تولیدکننده تا مدیران، برای رضایت مخاطب است. اما کنشگران جدی سینما و صاحبان اندیشه و آرمان، همواره گیشه و فیلم گیشهای را مذموم شمرده و تلاش کردهاند فضا را به نفع فیلمهای خوب تماشاگرپسند تغییر دهند. البته مرز بین فیلم پر مخاطب با فیلم گیشهای باریک، ولی قابل تشخیص است. البته موضوع بحث معرفی مولفههای این گرایشهای سینمایی نیست بلکه مراد اشاره مختصر به اپیدمی تبلیغاتی این روزهای فضای سینماست. یعنی ایجاد هیاهو و جنجال درباره رقم فروش فلان فیلم و جریان مقابل که به دنبال نفی این تبلیغات منفی است.
چند دهه سینمای غالب پس از انقلاب، در دو گرایش علیه تماشاگر بودهاست؛ فیلمهای خاص معروف به آثار جشنوارهای و نیز رویکردی نحیفتر با فیلمهای سطحی موسوم به فیلمفارسی، تاثیری جز تحقیر مخاطب و توهین به داشتههای فرهنگی آنان نداشتهاست.
تماشاگران انبوه حقشان دیدن فیلم خوب و سرگرمکننده است. خانوادهها باید محملی تفریحی ارزان برای سپری کردن اوقات فراغتشان داشتهباشند. اصلا قرار بوده که در سینمای نوین، مردم شاهد فیلمهایی متفاوت باشند، اما هرسال رو به جلو نه تنها این اتفاق نیفتاده بلکه ذائقه تغییر یافته آنان در پس از انقلاب، گام به گام خرج فیلمهای نازل شدهاست تا آنجا که شاهدیم همه حرف و حدیث امروزین افتخار به فروش چند میلیاردی فیلمهایی میشود که در زمره آثار نازل و یک بار مصرف میشود. در سینمای پس از انقلاب فیلمهای پر مخاطب ارزشمند کم نداشتهایم. از بچههای آسمان تا کانیمانگا، از عقابها تا آژانس شیشهای، از اجارهنشینها تا کلاه قرمزی، از عروس تا آدم برفی و ... ولی کار سینما را به آنجا کشاندند که حالا باید دهان همهمان برای فروشی کف کند که جزئیات این آمارها مشکوک و غیرقابل مستند است.
نکته تاسفآور این است که از مردم هزینه میکنند؛ یعنی تاجران سینما خواست مردم را مستمسک ادامه روند سری سازیهای نازل خود قرار میدهند و شبه روشنفکران سینما نیز فهم و درک تماشاگران را زیر سؤال میبرند که بله مردم حقشان همین فیلمهای ضعیف و زرد و بیکیفیت است. مقصر دانستن مردم و زیر سؤال بردن آنان مختص به امروز نیست، همچنانکه در بالا به نمونههایی اشاره شد، دیروزهای تاریخ سینما نیز گواه حملههای ناجوانمردانه به انتخاب مردم است. مهاجمان این قضیه بدون توجه به اینکه آیا فیلم عمیق سرگرمیساز و کمدیهای قابل تامل در دسترس آنان بوده و بازهم مردم بهسمت فیلمهای بیبنیه و فاقد هنر رفتهاند یا نه اساسا انتخابی برای آنان باقی نبودهاست؟ همواره کمدیهای سطحی، یا فیلمهای با موضوعات واقعی تلخ و تیره و تار به آنان ارائه شدهاست. طبعا درچنین وضعیتی مردم سراغ آثاری میروند که برای ساعاتی از واقعیتها فرار کرده و سرگرمشان کند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: محمدتقی فهیم مردم ستیزی مشکل سینما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۰۰۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از فیلمسازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزادهفرد کارگردان سینمای کوتاه بهعنوان کارشناس و محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
فیلمسازی بدون دیالوگ؛ ریسک یا فرصت؟
در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقتها ساخت فیلم بدون دیالوگ میتواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبهرو هستید. البته در فیلمکوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال میکنند. در فیلمهایی که به سمت این نوع روایتها میروند کار سخت میشود.
وی ادامه داد: فیلمکوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقتهایی روایت این اقتضا را ایجاد میکند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقتهایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را میبینید با خود میگویید باید اینجا دیالوگی را میشنیدیم.
مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتما دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر میکردم که فیلم چه چیزی میطلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلمکوتاه «شیوع» بهعنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمیکردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش میآید یا نه.
این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تکتک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته میدانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.
علیزادهفرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیفتر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و میدانم که فیلمسازی چقدر سخت است.
فیلمی که هم میخنداند و هم حرف دارد
در ادامه نوبت به فیلمکوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانیاش معرفی کرد. سپس علیزادهفرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیتهای کمیک آن بهخوبی درآمده بود.
گازر درباره شکلگیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان میآید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار میشدیم که او هم مدام حرف میزد و ما کلاس را از دست میدادیم. همان موقع فیلمهایی را میدیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب میشدم که میدیدم اغلب به این فیلمها خوب پرداخته میشد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه میگرفتند.
وی افزود: به این روند فکر میکردم که چگونه میتوان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عدهای در مواجهه با سکانس اول میگفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب بهیکباره غافلگیر میشد. البته من خیلی از جشنوارهها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنوارهها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را میبینند، گمان میکنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس میزنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دمدستی است و خودم فکر میکنم بدترین اسم را انتخاب کردهایم!
در ادامه علیزادهفرد درباره ویژگیهای «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ میدهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت میاندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را میبینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلیها معتقدند در فیلمهای کمدی آن چیزی که سبب خنده میشود شگفتزدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ میدهد.
این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلمهای کمدی، شما وقتی با خودت تنها میشوی متوجه میشوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» میخندیم، شگفتزده میشویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانشآموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.
چالشهای روایت یک «زخم»
در ادامه پاتوق فیلمکوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزادهفرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلمها، من حس متفاوتتری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلا هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار سادهای نیست و «زخم» و «دابر» فیلمهایی هستند که موضوعات سختی دارند.
وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه میپردازد، موضوع احساسبرانگیز نبود مادر را هم به تصویر میکشد که این امر میتواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار سادهای نبوده و حتی تدوین آن هم بهاندازه است. همه این موارد کمک میکند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.
این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنیبر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم میخواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم میسازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، میشود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم اینچنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.
استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب
فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلمکوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.
علیزادهفرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژههای بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانهای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایانبندی بد به آن ضربه زده است.
وی افزود: پایان باز در فیلمسازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رهاست.
انتهای پیام/